تابستان سختی بود، آنقدر سخت که بعضی از روزهایش جان به لبم کرد تا شب بشود ولی گذشت، رسم دنیا به گذشتنه.

اولین باره که توی زندگیم منتظر رسیدن پاییز بودم، باشد که شبهای بلندت حالمان را خوب کند.

به وقت اولین روز پاییز

پی نوشت: اینو دیروز به عنوان ایده اولیه نوشتم تا سر فرصت دستی به سر و روش بکشم و شکل ادبی بهش بدم ولی شلوغ تر از این حرفام که همچین وقتی بذارم. همینجوری به صورت نطفه اولیه منتشرش میکنم، باشه به یادگار از دغدغه این روزها.

به جان پاییز قسم که میگذرد این روزها

اصالت از زبان رولف دوبلی

احبک حتی اکثر من عدد ذنوبی

پاییز ,ولی ,سر ,اولیه ,جان ,اولین ,این روزها ,بهش بدم ,ادبی بهش ,شکل ادبی ,و شکل

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

rascomm وبلاگ شخصی مشکات یه نویسنده بنیاد چین نکس وان موزیک مهندسین آینده معماری و طراحی داخلی گلچین بروزترین منابع در اینترنت مطالبی در رابطه با دستگاه های آسیاب